✩Anahel✩✩Anahel✩، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
🌈му ωєвℓσg🌈🌈му ωєвℓσg🌈، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه سن داره

░▒▓█آناهل فـرشتـہ خدا █▓▒░

🌻✨

این پست اختصاصی هنرهای شماست !

1392/1/19 12:01
1,891 بازدید
اشتراک گذاری

١-کنجد:  2-تخم مرغ:  

  3-روغن: 4-ریختن مواد: 

  5-بهترین و مقویترین غذای دنیا: 

کتاب آموزش آشپزی منو که دیدی هوس کردی آشپزی کنی . البته موادش رو هم خودت پیشنهاد دادی بجز روغن . نوش جانت اون یه لقمه ای که خوردی ! چون بعدش گفتی مامان بیا بقیه اش رو تو بخور میدونم گشنه ات شده!! و منِ مامان تا ذره آخر این اولین دستپخت دختر هنرمندم رو خوردم . خیلی خوشمزه بود مامان . ممنونم.



این دو تا نقاشی فوق العاده مربوط به دو روز مختلفه . که هر بار بهم نشون میدادی و میگفتی مامان اگه گفتی چی کشیدم . خوب منم که حدس نمیزدم گفتم نمیدونم . اولی رو گفتی این یه دلفینه . و دومی رو در نهایت تعجب گفتی این یه پرنده است که یه بشقاب گرفته داره میبره !!!!!!!!!!!

البته هر دوبار دیدم که تنهایی مشغول نقاشی کشیدن بودی ؛ ولی عزیز خوبم اگه جسارت نباشه این دو تا رو تصادفی کشیدی. به هر حال تفسیر قشنگت اونقدر بهم انرژی داد که همون روز برات یه دفتر یادداشت خریدم . که بعد عکسهاش رو گذاشتم ...  

  

 اینم یه پرنده که مطمئنم بدون الگو کشیدی .

و اما نامه ای که به من نوشتی ! حتما یه روز میدم رمز گشایی اش کنند .

این همون دفتر یادداشته. ماجراهاش رو در ادامه مطلب گذاشتم .

تو پرسیدی مامان توی این دفتر چی بنویسم ؟ من هم گفتم این دفتر مشقه. گفتی مشق یعنی چی ؟

چون نمیخواستم خسته بشی ( و اصولا برای نقاشی یا نوشتن الگوی خاصی بهت نمیدم) یه سرمشق ساده بهت دادم و گفتم میتونی تا آخر صفحه اینطوری بنویسی . اونقدر اشتیاق نشون دادی و با سرعت صفحه ها رو پر میکردی و برام می آوردی که مجبور میشدم هر بار سرمشق پیچیده تری بهت بدم .

      

      

     

 

 

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

کاکل زری یا نازپری
19 فروردین 92 20:06
واییییییییییی سلامممممممممم خوبیننننننننن سال نو تون مبارکککککککککک نمی دونی چقدر دلم براتون تنگ بودددددددددددد بابا کجا بودیییییییییییییییین. ماشاالله اناهل از الان کدبانو هستتتتتتتتتتتتتتتتت چه برگ و ناز شده دخترمون فداش بشم مننننننننن


ممنون عزیزم . تو هم سال خوبی داشته باشی
نرگس ولی (مامان کوروش)
23 فروردین 92 15:21
سلام زهره جونم. خوبی خانوم؟ خیلی منتظر بودم که بیای و وبلاگتو آپدیت کنی. خوشحالم که اومدی. منم به پیشنهاد خوبت تصمیم دارم یه نی نی وبلاگ واسه کوروش درست کنم.
دختر نازتو از طرف من حسابی ببوس.


سلام نرگس جون . کلی دلم برات تنگ شده . چه اسم قشنگی . واااااااقعا قشنگه . تبریک میگم . یادت نره به محض اینکه وبلاگشو باز کردی خبرم کن ! بوس .
مامان پریاگلی
16 اردیبهشت 92 22:23