..... با تو حکایتی دگر ........این دل ما به سر کند ......
مامان فدای همه شادیهات جمعه ای که گذشت . پیست اسکی سپیدان . خدا رو شکر . صبح که راه افتادیم بابا گفت اونقدر میریم تا برف پیدا کنیم به دخترم قول دادم ببرمش برف بازی . وقتی رسیدیم برف میبارید . بوران عجیب و قشنگی بود. اولین بار بود گلوله های برفی به اون بزرگی میدیدم. بقیه اش تو ادامه است.. اینم عکس قشنگی که عمو سامان گرفت . اگه گفتی آناهل کجای عکسه . ...
نویسنده :
𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡
11:22