✩Anahel✩✩Anahel✩، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
🌈му ωєвℓσg🌈🌈му ωєвℓσg🌈، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

░▒▓█آناهل فـرشتـہ خدا █▓▒░

🌻✨

به تو افتخار میکنم

1390/5/11 13:37
779 بازدید
اشتراک گذاری

الان ساعت 11 و 10دقیقه صبحه.دخترم تو هنوز برنگشتینگران. دل من و بابایی برات یه ذره شده . امروز صبح زود مادربزرگ اومد خداحافظی کرد تا با عمو عنایت و دختر عمو راضیه برن تفریح(هنوز نمیدونم کجا). تو هنوز خواب و بیدار بودی. صداش رو که شنیدی گفتی : کی بود؟ گفتم : مادربزرگه ، خداحافظی کرد. بلافاصله بلند شدی و از پشت پنجره نگاه کردی  وقتی دیدی دارن سوار ماشین میشن گفتی : برم ....برم.......مامان لباس .. بپوشم .. برم.

وقتی عمو اینا فهمیدن خوشحال شدن صبر کردن تا تو هم آماده بشی. میخواستم مامیت کنم اما تو که نگران بودی نکنه به اونا نرسی ، زدی زیر گریه گریه. (البته اینم بگم تو هیپوقت عادت نداری پشت سر کسی گریه کنی.) هیچی دیگه بابا تو رو برد تو ماشین نشوند تا خیالت راحت باشه. من سریع برات یه کم صبحونه و چیز میز گذاشتم بابا هم لباسا و عروسکهاتو گذاشت. و اینچنین بود که تو به اولین سفر اکتشافی متحورانه مستقلانه به دل کوه و دشت و ...(؟) قدم گذاشتی.

البته قبل از این وقتی فقط 3-4 ماهه بودی دو روز در هفته کلاسهام دو شیفت شده بود و تو پیش مادر و باباجون میموندی و تابستان 89 هم که هر روز هفته کلاس میرفتم تو همش پیش بابای مهربون میموندی. اون حسابی هوات رو داشت و انصافأ پیش بابا از هر جای دیگه راحت تر بودیمژه

راستش همیشه دوست داشتم خیلی خیلی مستقل باشی از خود راضی.و تو همونی که از خدا میخواستم .....نه........خیلی بهتر .. باور کن خیلی بهتر.چشمک 

 

ساعت یه ربع به ٧: فرشته کوچولو بالاخره از سفربرگشت. حدس بابا درست بود. آبشار مارگون. وقتی از راه رسیدی باشور و حال زیادی برام تعریف کردی که :صدای آب زیااااااااااااد بود  هووووف.....هوووووووووووف.... .

همسفرات که حسابی راضی بودند. آخه دختر باشخصیت من نه اعتراض کرده نه گریه . کلی هم بازی کرده . ببین چقدر مامان  بابا  فیس تو رو میکنن . حق دارن دیگه . خدا نگهدار تو باشه همیشه همیشه.

اینم عکسایی که عمو و راضیه گرفتن . دستشون درد نکنه .

خوش به حال این عروسک نازت 

               

 

 

             

 

                 فکر کنم صدای آبشار یه کم نگرانت کرده مامان

          

 

   

 

        

   

        

 

             

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان ماهان عشق ماشین
12 تیر 90 14:39
به سلامتی ایشالا.
خاله تیبا
13 تیر 90 11:24
الهی من قربونت برم خاله. واقعا زبان من یکی برای ابراز احساسات به تو قاصره.
مامان ماهان
15 تیر 90 17:33
ای جونم چه قدر نازی آناهل جونم
مامان باران
10 مرداد 90 12:06
salam dokhtare kheili nazi darid mashala khoda hefzesh kone man ke asheghe in fereshteh va weblogesh shodam .. shoma ham age doost dashtid ye sar be ma bezanid


ممنون با کمال میل . من شما رو لینک میکنم