✩Anahel✩✩Anahel✩، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
🌈му ωєвℓσg🌈🌈му ωєвℓσg🌈، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

░▒▓█آناهل فـرشتـہ خدا █▓▒░

🌻✨

نه مامان ؛ من! معذرت میخوام

1390/5/11 13:23
860 بازدید
اشتراک گذاری

به قول خاله تیبا زبونم قاصره که از خوبیهای تو بگم ، فقط خدا رو شکر میکنم.

یه هفته ای میشه که عذرخواهی کردن رو یاد گرفتی. هر وقت ببینی ما از یه کار تو  ناراحت شدیم میگی: ببخشید..معذرت میخوام (خیلی واضح و روشن) ما هم میبوسیمت و بغلت میکنیم. به خاطر همین من و بابا به هم قول دادیم تا اونجایی که میتونیم ناراحت نشیم چه از فرشته کوچولومون چه از موضوعات دیگه.

(تو یه کتاب خوندم که بچه ها به طور ناخودآگاه مشکلات درون خونه رو به خودشون مربوط میدونن و اگه زیاد باشه باعث سرخوردگی اونا میشه.)

ضمنأ دو هفته است که سعی میکنم وعده های شیرت رو کمتر کنم؛ هر بار به یه بهونه: "هنوز شب نشده" ، "الان وقت ناهار یا شامه" و "اگه فلان کارو بکنی بهت شیر میدم" و ... . تو هم کمتر دنبال شیر خوردن میای  . اگه هم بخوای غیر مستقیم میگی  "مامان بریم با هم رو تخت بخوابیم " یا " نیگا .. شب شده" یا میای جلوی من دهنت رو چند ثانیه باز نگه میداری یعنی خمیازه میکشی و خوابت میاد؛یا نهایتأ میپرسی " مامان دراز کشیدی مم بخورم؟" .

 

دیشب حدود نصف شب بود که یه قلت زدی به سمت من و در حالی که هنوز چشمات بسته بود گفتی: مامان معذرت میخوام ... معذرت میخوام. فهمیدم که چرا اینو میگی و بلافاصله بهت شیر دادم.

تو گرسنه شده بودی عزیز دلم  فرشته نازم   همه وجودم . چون شب قبل تقریبأ شام نخورده بودی ؛ اما نمیخواستی بگی مم میخوام. 

     

پسندها (2)

نظرات (6)

کاکل زری یا ناز پری
5 مرداد 90 13:13
آخی قربون این دخمل با شعور فهمیده بریم ما حتما" به مامانش رفته . خانوم خانوما مواظب خودت باش
نرگس
6 مرداد 90 16:56
واي.......... زهره! چه وبلاگ قشنگي درست كردي. تمام مطالب وبلاگت فوق العاده با احساس و قشنگه. من حتي يه جا گريه كردم. به نظر تغيير كردي. خيلي پخته و مهربون. دارم فكر مي كنم تو اون دوران كه با هم تو خوابگاه بوديم تو چقدر كوچولو بودي! فكر كن من ديگه چقدر بچه بودم!!!! خواهر شوهرم ميگه آدم تا بچه دار نشده هنوز خودش بچه ست. راستي آناهل كوچولوي نازت رو هم از طرف من ببوس. چقدر بزرگ شده. و به نظر چقدر هم با هوش و فهميده. من از 8/8/88 نديدمش. شبيه خودته.


مرسی نرگس جون.الان که داشتم نظرت رو میخوندم احساس کردم رو پله های اضطراری خوابگاه نشستیم و داری اینا رو میگی.یادش بخیر. حسابی دلم برات تنگ شده.بازم بهمون سر بزن.منتظرت هستیم.
مامان ماهان
8 مرداد 90 9:46
قربون دختر ناز و فهمیده
خاله تیبا
8 مرداد 90 10:05
الهی خاله من فدات بشم. خدا کنه هیچوقت نبینم که داری معذرت میخوای.یعنی خدا نکنه هیچوقت فکر کنی کار اشتباهی کردی که بخوای معذرت خواهی کنی. چون من خودم هروقت ببینم کار اشتباهی انجام دادم حس خیلی بدی دارم. یه دنیا دوست دارم عزیززززززززززززم بوووووووووووووووس
ندا
8 مرداد 90 18:36
الهي ... قربون اين فرشته دوست داشتني و فهميدمون بشم من .