تو دریای محبتی!
هر روز باید به خودم یادآوری کنم که آنچه تو بیشتر نیاز داری ،
یه مادر شاده.
در روز ٢ یا ٣ بار پیش میاد که بی بهونه میگی : مامان دوست دارم . یا : بابا دوست دارم .
قشنگ نازم، اونوقتها که هنوز شیر میخوردی، اگه میدیدی من و بابا کنار هم نشستیم سریع اعتراض میکردی. خودت رو توی بغلم مینداختی و شیر میخواستی. اما حالا ...
بدون استثنا هر وقت میای و ما دو تا رو کنار هم میبینی ، دستت رو دور گردن هردومون حلقه میکنی و داد میزنی : دوستون دارررررررررررررررم.
تو دریای محبتی!
دیشب که از دست برنامه های صد من یه غاز صدا و سیما عصبانی بودم، اومدی پیشم و گفتی:
مامان خوشحال باش.
منم زدم زیر خنده و کلی با هم بازی کردیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی