✩Anahel✩✩Anahel✩، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
🌈му ωєвℓσg🌈🌈му ωєвℓσg🌈، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

░▒▓█آناهل فـرشتـہ خدا █▓▒░

🌻✨

کیکمون

1390/10/10 10:14
477 بازدید
اشتراک گذاری

        

آخییییییییییی سلام مامان . بالاخره اومدم نیشخند. قبلا هم گفتم ، وقتی توی وبت یا هر جای دیگه برات چیزی مینویسم همش فکر میکنم تو یه دختر بیست ساله ای یا همین حدوداخیال باطل. کنارم نشستی و به حرفام گوش میدی .مژه قربونت بشم دخترم . مامان برات میمیره چه حالا چه بیست سال دیگه قلب. تو مونس منی ماچ. نفسمی.بغل خدا همیشه پشت و پناهت باشه لبخند.   

        

دعوام نکنی مامانم . ببخشید اینقدر دیر اومدم . نگرانخودت میدیدی یه کم مشغول بودم سوال. البته فکرم بیشتر از خودم خیال باطل. گاهی میومدی پیشم میگفتی مامان ناراحتی ؟ ناراحت نباش !! ناراحتببخشید که نگرانت کردم آناهلم . نه عزیزم من اصلا ناراحت نبودم ماچ. شاید تو فکر بودم .متفکر وقتی اینو بهت میگفتم میگفتی بخند مامان ! فرشتهو اونوقت من دوباره شش دانگ مال تو میشدم هوراو دنبال هم میدویدیم و چرخ فلک و ... .گاوچران ممنون که اینقدر مواظبمی . تو و بابا تو مهربونی کورس گذاشتینا.بغل کلی شرمنده دوستامون شدم .بازنده اصلا نتونستم به کسی سر بزنم. ایشالا که همشون خوش و خرم باشند قلب. در اولین فرصت باید پاشنه رو بکشم و به همگی سر بزنم عینک. ایشالا.

        

دیر نوشت: روز 29 آبان بابایی تا ظهر کلاس داشت منتظر، گفتم امروز تولد مامانیه. کیک درست کنیم وقتی بابایی اومد با هم بخوریم خوشمزه. گفتی باشه (یه برقی تو چشمات درخشید که نگومژه). اما دیدم فر خراب شده و تو هم هر 5 دقیقه میپرسیدی مامان هنوز کیکمون درست نشده؟منتظر

چاره ای نبود خنثی. مواد کیک رو ریختم توی قابلمهتعجب و سرش رو زدم و زیرش رو روشن کردم  متفکر. نمیدونی مامان، شانسی از همیشه خوشمزه تر شد.خوشمزه به قول خودت: اینقد خوشمزه شدهههه ( که ) نگو .چشمک البته به هر ترفندی متوسل شدم نتونستم تا اومدن بابایی جلوی شما رو بگیرم مشغول تلفنو دوتایی مراسم شمع فوت کردن رو انجام دادیمتشویق دلقکتا شما بتونی کیک رو ببُری و سهمت برو بخوریزبان نوش جانت عزیزم .فرشته

                           

اوووه دست بابایی هم درد نکنه قلب. من دیدم یه نیم ساعتی تاخیر داره !! متفکر....

اونم هر دومونو سورپرایز کردعینک مخصوصا تو رو ...نیشخند              

                    

        

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

فهیمه مامان پرهام
22 آذر 90 16:16
این پست رو بعد می خونم الان نمیشه. ولی تولد کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!


توی همین پست نوشتم عزیزم. 29 آبان.
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
23 آذر 90 6:52
سلام.باز هم مبارکه.ایشالله 120 سالگی.مطمئن باش مامانی اگه این کیک رو رو سنگ و آتیش هم می پختی باز خوشمزه میشد.
راستی تا حالا از این دسرهای فوری استفاده کردی؟من چند وقت پیش یکیشو خریدم (موزی)و اتفاقا دیشب روی کیک موزی امتحانش کردم.نتیجه ش معرکه س.هم ظاهر و هم طعم.
(دسرهای فیت و فان رو میگم) به امتحانش میارزه. خیلی ظاهر کیک هم دیدنی میشه.


حتما امتحان میکنم . البته ظاهر کیک منم زیاد بد نشده هاااا
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
23 آذر 90 6:53
سلام عمو عدالت.قربون اون دل مهربونت.ترکوندی ها.
ندا
23 آذر 90 13:37
تولدت مبارک زهره جون البته با این همه تاخیر (شرمنده ) امیدوارم همیشه سالم و شاد و در کنار هم باشید
ندا
23 آذر 90 13:42
راستی نگفتم آفربن به این مامانی هنرمند و مرسی از بابایی مهربون
فهیمه مامان پرهام
23 آذر 90 14:31
سلام خانوم گل، تولدت با تاخیر مبارک باشه امیدوارم همیشه سالمو سلامت باشین من فقط عکس کیک رو دیده بودم و منظورم این بود که تولد کیه؟ آخه روش نوشته بودین: تولدمون مبارک
عاشق باران
24 آذر 90 18:32
تولدتون مبارک ایشالله صد سال سایه تون روی سر آناهل جون باشه


ممنون . لطف دارید.
مامان نفس طلایی
25 آذر 90 17:21
مبارک باشه هر دو تا کیک زیباست مخصوصا مال خودت