✩Anahel✩✩Anahel✩، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
🌈му ωєвℓσg🌈🌈му ωєвℓσg🌈، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

░▒▓█آناهل فـرشتـہ خدا █▓▒░

🌻✨

نقاشیهای تو

1390/10/10 18:18
1,084 بازدید
اشتراک گذاری

همیشه دست به قلمت خوبه مامان . یعنی اگه بخوام یه نمودار از کارهای روزانه ات بکشم حداقل 40 یا 50 درصدش سهم نقاشی کشیدنت میشه . همیشه از من بابا یا عموها میخوای که کمکت کنیم . رنگهای زرد و نارنجی و سفید و مشکی و قهوه ای رو دقیقا میشناسی . البته رنگ زرد رو خیلی وقته . شاید از 4 ماه پیش . وقتی میخوای بابا یا منو مجبور کنی که کارمون رو رها کنیم و پیش تو بیایم میگی : معلمم بیا بلدم ( یادم ) بده !!   

اینم چندتا از کارهای قشنگت:

اینم چندتا از کارهای قشنگت:

تازه میتونستی دایره رو درست بکشی که برات یه خورشید کشیدم اون خورشید های مشکی و قهوه ای رو کامل خودت کشیدی . تو تقصیری نداری مامان آخه نمیخواستی شعاعهای خورشید از صفحه بیرون بزنه یا با نقاشیهای دیگه قاطی بشه .

درخت سبز کار منه و دو تا قهوه ایها اثر شما. امان از این کاغذها که اینقدر کوچیکن.

روز بعد: یه دفعه فریاد زدی مامان قلب کشیدم. از اینکه دایره ات شکل قلب شده بود خیییییلی خوشحال بودی و من خوشحال تر .

و کشیدن صورت آدمک دو روز پیش . پایینی رو من کشیدم و همزمان با من شما هم میکشیدی . یعنی میگفتم اول صورتش بعد چشماش .... حالا دیگه خودت بلد شدی و میکشی گاهی خندون گاهی ناراحت . میگی این غذا نخورده ناراحته یا برعکس.

دیروز گفتی میخوام عکس عمو واحد رو بکشم و اینو کشیدی :

خوش به حالتون عمو . این قشنگ ترین چهره ایه که تا حالا آناهل کشیده . موها رو داشته باشین...

اینم عکس خودم . یه اثر هنری زیبا از بابایی . به به نمیدونستم اینقدر خوش تیپم.

شما هم ، سمت راست ، یه صورت غمگین با مداد نارنجی کشیدی .

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

فهیمه مامان پرهام
22 آذر 90 16:15
جدا" دلم نیومد نظر ندم با این دخمل هنرمند، اول تعجب کردم اما بعد فهمیدم که ارثیه پس بد بودن نقاشیای پرهام هم تقصیر من و باباشه
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
23 آذر 90 6:46
بابا هنرمند.اتفاقا من مونده بودم چرا مامانی تا حالا یه پست از نقاشیات نذاشته.چون با توجه به هنر بابا و مامان مطمئن بودم واسه خودت یه پیکاسویی. عمو واحد مطمئن باش هیچکس دیگه نمیتونه اینقدر چهره واقعی و جالبی ازت بکشه.من به جات بودم یه عکس از روی نقاشی میگرفتم و قاب میکردم. آناهل جونم همه نقاشیها معرکه هستن.من عاشق قلبت شدم.عکس عمو رو که دیگه نگو باورکن اگه مامانی فقط گفته بود این عکس یکی از عموهاست من بلافاصله میگفتم عمو واحده.آخه خود خودش رو کشیدی.قربون اون مو کشیدنت.
ندا
23 آذر 90 13:35
ای جانم!! هنرمند ... چه نقاشیای خوشکلی چقدر عمو واحد رو خوشکل کشیدی جانم!!! (بابایی: به جز خوندن , نقاشیت هم عالیه من همیشه بهت افتخار میکنم عموی هنرمند
عاشق باران
24 آذر 90 18:36
قلبه خیلی جالب بود مخصوصا اینکه رنگش هم قرمز بود عجب شیرین زبون هم هستی آناهل خانم "معلمم بیا بلدم بده" خوب بلدی چی بگی که بهت نه نگن...
مامان ماهان
25 آذر 90 9:43
بابا هنرمند چقدر خوشگل نقاشی کردی پیکاسو جونم دووووووووووووست داریم
مامان نفس طلایی
25 آذر 90 17:20
احسنت به این پدر و دختر هنرمند
ماجراجويي هاي جغله كوچولو
2 دی 90 23:52
جغله: سلام .تبريك ميگم. وبلاگ خيلي خوبي دارين
ايشالا خانوادگي سلامت و موفق باشين .

باعث افتخارمه من هم در ليست دوستان شما باشم
خوشحال ميشم به وبلاگم تشريف بيارين و نظرتون رو درباره وبلاگ من بنويسين.
www.jegheleh.niniweblog.com



حتما عزیزم . منم خوشحال شدم از اومدنتون به وب آناهل