✩Anahel✩✩Anahel✩، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
🌈му ωєвℓσg🌈🌈му ωєвℓσg🌈، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

░▒▓█آناهل فـرشتـہ خدا █▓▒░

🌻✨

همه دوستت دارند

1390/9/22 18:58
793 بازدید
اشتراک گذاری

 تو و بابا با عمو احسان و خانمشون . یه روز سرد آفتابی .

بابا میگه تو از بالای کوه عمو واحد رو دیدی . داد زدی :

عمو واحِِِِِِد ، دوسَم داریییییییی؟

 عمو هم خدا رو شکر صدات رو شنیده و جواب داده :

من قربون تو میشم آره خیلی دوست دارم .

     

                                                 

دیروز اومدی بهم گفتی: مامان بگو خدا رو شکر !  منم گفتم: خدا رو شکر ، خدا رو شکر که دختر خوبی مثل آناهل دارم . گفتی : نه! دستاتو بگیر بالا !  دستامو بالا گرفتم و گفتم خدا رو شکر که دخترم اینقدر خوبه عزیزه . اینقدر دوسش دارم . گفتی:

نه ! بگو خدا رو شکر که برای آناهل پازل خریدم !!! 

 و گفتم خدا رو شکر که برای دخترم آناهل پازل خریدم . و ....

 صبح اون روز کلی صبوری کرده بودی افسوسو توی ماشین موندی تا مامان کارهاش رو انجام بده .نگران موقع برگشتن یه پازل 12 تکه برات خریدم نیشخند. اونقدر باهاش ور رفتی اوه تا بالاخره تا شب میتونستی خیلی از تکه ها رو خودت سر هم کنی .مژه  البته اگه راهنماییت میکردم همه رو درست میکردی.بای بای

                                                

 اینم وقتی میخواستی بادکنکت رو خودت باد کنی... زبان ( با پمپ )

     

تو رو خدا ببین اون پات رو چطوری گذاشتی پایینش . ماچ  مامان تو تمام تلاشت رو کردی باور کن اوه. شاید پمپش خراب بوده . از خود راضی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

مامان علی
22 آذر 90 9:26
سلام چه دختر نازی دارید دلنشین و
دوست داشتنی و شرین زبون. با اجازه لینکتون می کنم شما هم اگه دوست داشتین لینکمون کنید.


حتما خوشحالمون کردید.ممنون
مامان ارميا
22 آذر 90 10:00
اون زبون شيرينتو موش بخوره. خدا چقدر اين دختر بانمكه.
مامان شینا
22 آذر 90 14:05
خدا رو شکر که دخترا اینقد شیرین زبونن نقاشیات خیلی نازن آناهل جون مثل خودت
الهام مامان رامیلا
22 آذر 90 15:52
ما هم دوستت داریممممممممممممممممم اناهل جونننننننننننننننننننننننننننننننننن وای که چه عینکی زده خوشتیپ مامان زهره جونم خوبی عزیزممممممممممم مرسی که برای دخملم پازل خریدی
فهیمه مامان پرهام
22 آذر 90 16:11
قربونش برم با اون چشماش که من عاشقشونم ماشااله چه دخمل کوهنوردی دارینا حتما" اسپندش کن عزیزم
فهیمه مامان پرهام
22 آذر 90 23:09
دخترت ماشااله خیلی شیرین و مهربونه بازم ممنون بخاطر اینهمه لطف و مهربونی معلومه دیگه به خودت رفته که انقدر با احساسه
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
23 آذر 90 6:55
سلام.خدا رو شکر که برای آناهل پازل خریدی.
فهیمه مامان پرهام
23 آذر 90 18:31
ممنون که بهم سر زدی و قابل دونستی
راستش عزیزم دلیل این رمزدار شدن عکسای خصوصی نبود، که اگه خواستی میگم برا چی بود اما راستش عکسای خودم یا خیلی بد شده بود و یا بی حجاب بود، بازم شرمنده که منتظرتون نگه داشتم
نمی دونم چرا هیشکی اونجوری که خودم دوست دارم ازم عکس نمی گیره و هر چی توضیح میدم بازم به دلم نمیشینه و اونی که می خوام نمیشه یعنی علاقه من به عکاسی، فقط به نفع دیگرانه



دقیقا میدونم چی میگی . منم جوونیهام که زیاد عکس میگرفتم . اصلا علاقه ای نداشتم خودم توی عکس باشم .. البته ببخشید دوست نداشتم کس دیگه ای هم توی عکس باشه . منم مثل شما عاشق طبیعت بودم . .. هستم .

فهیمه مامان پرهام
23 آذر 90 18:41
باید بگم دقیقا" درست حدس زدین
عزیزم اون سقف خیلی کوچولو بود، تا همون جائی که تو عکسه و نه بیشتر، منظورم اینه که پرهام و بابائی زیر آسمون خدا بودن و سقف عقب تر بود، اما ممنون بابت تذکرت عزیزم مشخصه که از روی محبتت بود
----------------------------------------

در مورد بستنی هم: خاله جون اگه اینجا بودین می گفت: همیجا وایسا مَ زود بَ می گَدَم .... و فورا" از آقای مغازه دار براتون یه شکلات می خرید، چون بستنی براتون بده، آخه سَما خُدی


ممنونم خاله. آخه بستنی ای که تو برام بخری سرما خوردن نداره.قول میدم سرما نخورم .
گیلدا
24 آذر 90 8:14
سلام.خیلی جالب و زیبا بود.هم کار بادکنک باد کردن. هم نقاشی های زیبایی که کشیده. انشااله همیشه سالم و شاد باشید
لطفا"فیلتر نفرمایید!!!
24 آذر 90 10:34
سلام.
ما هم علاوه بر شما این دختر خوشگل رو دوست داریم.
وااااااااای چه ناز هم داره پمپ میزنه..
بالاخره تونست بادکنکشو باد کنه؟؟


نه . ولی همه تلاشش رو کرد.
مامان ماهان
25 آذر 90 9:42
واااای چقد خوشگل بادکنکش رو باد میکنه شیرین زبونیهات و قربون
عمو سامان
25 آذر 90 11:52
سلام به به چه دخملی

راستی اون تست تمرکز که تولینکت گذاشتی رو 275 ثانیه زدم
آخرش خستم شد


چییییییییییییییی میگیییییییییی؟ شاید میخواستی بگی 27.5 ثانیه . من دهمین باری که بازی کردم تونستم 18.66 بزنم . البته 27.5 عالیه . فوق العاده است . لطفا زودتر خبرم کن . قبل از اینکه هواپیمایی آمریکا ببردت.





فهیمه مامان پرهام
25 آذر 90 12:15
تهران نه عزیزم، ما شاهرودیم .... نزدیک دامغان.... توی استان سمنانه
اما در مورد عکسا:
عکس پستای خیلی وقت پیش، بیشترشون بسته شدن، ولی بعضیا رو دوباره آپلود کردم، اون موقع من از پرشین گیگ آپلود می کردم که فکر کنم چون عضو نبودم، بعد از یه مدت بسته می شدن
راستش منم به هیچی اعتماد ندارم، حتی از تمام پست هام یه کپی توی یه صفحه word می گیرم، البته همراه با عکساش که اگه بسته شده بود، پرهام راحت بتونه بخونه و با عکس ها مطابقت بده و یا اگه اتفاق بدی برا وبم افتاد (مثل خیلی از دوستام که یهو دیدن وبشون حذف شده) بازم بتونم ادامه بدم
و تصمیم دارم هر چند وقت یه بار روی سی دی بریزم زیادی محتاطم نه؟ آخه می ترسم یهو تمام زحمتام بره رو هوا


نه خوب کاری میکنی . من تا حالا فقط به کمک خود نی نی وبلاگ پشتیبان کیری کردم نمیدونم چقدر مطمئنه.
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
25 آذر 90 16:21
سلام مجدد.مامانی یه نیگا به بادکنک به سر بادکنک که تو دستته بنداز.آناهل زحمتشو کشیده.پمپ هم خراب نبوده


نه . این پمپه دو سر داشت یکی برای چیزای کوچیک مثل بادکنک .یکی برا چیزایی مثل همون تشک بادی گنده که دیدیش.
وقتی این عکس رو آپلود میکردم میخواستم توضیحش رو بنویسم .بیخیال شدم . گفتم هر وقت یه پوآرو یا خانم مارپل پیدا شد براش مفصل میگم چیه . خیلی خوشم اومد که شما مارپلمون شدی .ممنون.


مامان نفس طلایی
25 آذر 90 17:19
قربونت برم شیرین زبون .... پات درد گرفت که خاله جون
خاله تیبا
26 آذر 90 11:09
الهی خاله قربونت بره.ببخش عزیزم که دیر به دیر میام سر میزنم.نمیدونم چرا سیستم خودم وب تو رو باز نمیکنه.حتی بقیه سیستمای شرکت هم بازش نمیکنه.فقط هر از گاهی با لپ تاپ همکارم میام.وقتی هم بیام همه مطالبو میخونم.خیلی وقته ندیدمت.دلم برات یه ذره شده عسلم.این جمعه میخواستم هرجور شده بیام ولی از شانس بد سرما خوردم.چون نمیخواستم تو هم سرما بخوری نیومدم.


سلاااااااام خاله . میدونستم مشکل از سیستم شرکته . وگرنه این غیبت کبری هیچ جور قابل ببخش نبود.دوستت داریم .
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
26 آذر 90 13:32
قدرت خدا.چه چیزا میسازن این چینی ها
لطفا"فیلتر نفرمایید!!!
26 آذر 90 20:12
مطلب جدید نذاشتید
lمحمد
26 آذر 90 20:51
اناهل عمو سري بعد بيا با هم بريم كوه شكار كنيم جوجو ها رو


بااااااااشه . ولی دیگه باید با تور ماهیگیری بریم شکار جوجه ها. آخه من به تفنگ بازی علاقه ای ندارم عمو.


خاله تیبا
27 آذر 90 11:55
سلااااااااااااام آناهل خاله
خوبی عزیزم؟
بالاخره تونستم سیستمم رو درست کنم.
خیلی خوشحااااااااااالم




هورااااااااااااااااااااااااااا
لطفا"فیلتر نفرمایید!!!
27 آذر 90 16:23
سلام..خوبید؟؟ هنوز پست کامل ننوشته بودم که اشتباهی تایید کردم و شما درست سر بزنگاه رسیدید خیلی ممنونم که به وبلاگ من رای دادید
مامانی طاها
28 آذر 90 1:35
عزیزم شما میتونی فقط کمی تلاش کنی باد میشه مگه میشه کسی دختر به این نازی رو دوس نداشته باشه
مامان پریاگلی
28 آذر 90 10:07
خدا رو شکر خدا رو صدها هزار با شکر خدا رو بی نهایت شکر خدا رو شکر که مامانی برات . . .
لطفا" فیلتر نفرمایید!!
28 آذر 90 21:01
لوگوی آناهل جوون خوشجل و گذاشتم تو وبلاگم
البته با اجازتون


ممنوووووووووووووووون.خیلی خوشحال شدم
مامان گیسو
29 آذر 90 2:14
منمممممممممممم عاشقتممممممممممم
سلام دوست گلم خوبی ؟
ماشاا... هر روز این جیگر خاله خوشگلتر می شه و دل ما رو بیشتر می بره
ببوسش


ممنون . ما هم شما رو دوست داریم
الهام مامان رامیلا
29 آذر 90 14:28
محفل آريائي تان طلائي ، دلهايتان دريائي شاديهايتان يلدائي ، پيشاپيش مبارک باد اين شب اهورائي . . .
164
29 آذر 90 15:41
لطفا همه به كد 164 www.mamos.niniweblog.comدر جشنواره ني ني وبلاگ راي بديم. مرسي از همكاريتون
آرتین خان
8 دی 90 21:12
سلام آناهل جونم یلدات مبارک