خاله تیبا
این خاله تیبای آناهل ما که در اصل اسمشون فریبا خانومه ، الکی که تیبا نشده . آناهل تازه میتونست بقیه رو به اسم صدا کنه و اتفاقأ خیلی هم خوب اسمها و کلمه ها رو ادا میکرد. اما اولین بار که اسم خاله فریبا رو خواست بگه دلش کشید بگه تیبا ! جالب اینجاست که کلمه های سخت تر از فریبا زیاد تو دایره لغاتش داشت و داره اما هنوز نظرش عوض نشده. مثل اینکه بدم نشد آخه بعد از اون بود که یه خودرو به نامش زدند(خودروی تیبا)؛ مبارکه! باورتون نمیشه وقتی که ما تازه عروسی کرده بودیم و تیبا دانشجو بود هر کدوم از دوستاش که منو میدیدن یا بهم میل میزدن میگفتن (چرا شما زودتر فریبا رو خاله نمیکنید؟ آخه اون همیشه توی این خیالاته که با بچه شما چیکار میکنه، چی میگه، چی براش میخره .)
اینم عکسایی که خاله مهربون با دوربین جدیدش گرفته (که میگفت موقع خریدنش به عشق عکس گرفتن از آناهل بودم)
بقیه عکسا رو تو ادامه مطلب میذارم.
اینم خاله تیباست. البته من بی تقصیرم مامان . بزرگ شدی خودت با خاله ات تصفیه کن.یا بچه اش رو اینطوری موشکی کن یا خودشو.
چند تا عکس دیگه هم برام میل کرده نتونستم بازشون کنم. هر وقت بدستم رسید همینجا اضاف میکنم.